درد ودل یه مامان با نی نیه نازش!!!
سلام سپهر مامانی!!! خوبی عزیزم؟پس تو کی میخوای مامانی، تو رو تو دلش حسابی حس کنه ؟ پسملم !!!بی صبرانه منتظر اون لحظه هستم. زود باش... بجنب دیگه مامانی!!! راستی یه خبر خوب بهت بدم؟؟؟دیشب خاله مرجان با دختر خالت یکتا که سه و نیم سالشه با باباجونت راه افتادن به سمت تهران و امروز صبح رسیدن . الانم خونه ی مامان جونت هستن. امروز صبح که خونه ی مامان جون زنگ زدم یکتا گوشی رو برداشت.کلی باهاش حرف زدم. یکتا بهم گفت: خاله! نی نی تونو میدی من باهاش بازی کنم!!!؟؟ حالا انشالله فردا شب به اتفاق بابایی میریم دیدنشون و تو هم این دختر خاله ی با نمک و شیرین زبونتو میبی...
نویسنده :
میناو علی
23:29